غمی خواهم کغم خوارم تو باشی
دلی خواهم دلآزارم تو باشی
جهان را یک جوی ارزش نباشد
اگر یارم اگر یارم تو باشی
ببو سم چوبه ی دارم به شادی
اگر در پای آن دارم تو باشی
به بیماری دهم جان و سر خود
اگر یار پرستارم تو باشی
شوم ای دوست پرچم دار هستی
در آن روزی که سردارم تو باشی
رسد جانم به فوق قاب قوسین
که خورشید شب تارم تو باشی
کشم بار امانت بادلی زار
امانت دار اسرارم تو باشی
|
امتیاز مطلب : 44
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10